جدول جو
جدول جو

معنی تشنه کلام - جستجوی لغت در جدول جو

تشنه کلام
مرتعی در روستای چه جای کتول
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشنه کام
تصویر تشنه کام
کسی که کام او از تشنگی خشک شده باشد، بسیار تشنه
فرهنگ فارسی عمید
(تِ نَ / نِ)
کسی که کام وی ازتشنگی خشک شده باشد. (ناظم الاطباء). سخت تشنه. تشنه لب، آرزومند. خواهان چیزی:
ز فیض باده جوش گل بباد است
چراغان تشنه کام یک چراغ است.
محمد زمان راسخ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ یِ یِ کَ)
کلمه ای که در تکلم داخل کنند بدون آنکه دارای معنی باشد. (ناظم الاطباء). حرف بارگیر. (مجموعۀ مترادفات ص 97). بعضی کسان بهنگام گفتگو کلمه ای را که در بیان موضوع اثری ندارد مکرر بیان کنند و چنین کلمات را تکیه کلام آنان نامند. این تکیه کلام گاهی مبهمات است مانند بسیار، بهمان، چه چیز و ذلک و مانند آن و گاهی ترکیبی یا جمله ای است که معنی اصلی آن مقصود گوینده نیست. گویند تکیۀ کلام فلان کس ’چیز’ است یعنی فلان در گفتار خود بی اراده و نظر بمعنی خاصی کلمه ’چیز’ را بکرات بکار برد
لغت نامه دهخدا
(تِ نَ / نِ)
آرزومندی. خواهان چیزی بودن:
دگر از تشنه کامی های مشتاقان چه می پرسی
به رنگ لاله تنها جام می نوشد نبیذ اینجا.
ناصرعلی (از آنندراج).
رجوع به تشنه کام شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکیه کلام
تصویر تکیه کلام
سخنیار
فرهنگ لغت هوشیار
از مراتع واقع در الستان کتول
فرهنگ گویش مازندرانی